مانیا کوچولو

شعر های که مانیا میتونه بگه

یه توپ دارم قلقیه سلخ و سفید و آبی میزنم زمین نمیدونم تا کجا میله. یه روز آقا خرگوشه رسید به بچه موشه  بچه موشه دوید تو سولاخ گفت آخ   کلاغه میگه غار غار مامانش میگه زهر مار باباش میگه ولش کن از خونه بیرونش کن چادر سیاه     سرش کن از خونه بیرونش کن          تو رو خدا شکلشو ببین چه با مزس   ...
29 آذر 1392

لجوجی های مانیا

مانیا خیلی شیطونه و همش خراب کاری میکنه   شیشه میشکنه  و کتاب های داداششو همه خط خطی میکنه امروز به داداشش میگه دوستت ندارم   بعد از 5 دقیقه که داداشش میره کتاب بیاره درس بخونه بهش میگه:داداش خیلی دوستت دارم.با هم خیلی بازی کردن . وقی بازیش تموم شد بهش گفت دیگه دوستت ندارم. خیلی بدی.بعد منو صدا کرد و گفت : مامان به پلیسه بگو بیاد داداشو ببره.  وای که چقدر این بچه ها باهوشن           ...
28 آذر 1392