لباس در اوردن مانیا
امروز همش میگم اگه این مطلبو بزارم دیگه مطلبی نمیمونه که بزارم تو وبلاگ
ولی هر دفعه تو منو غافل گیر میکنی و کارهای جدیدی میکنی میخواستیم
بریم خونه ی عمو . من همه ی لباساتو تنت کردم بعد رفتم که خودم حاضر بشم
تا برگشتم دیدم لباساتو در اوردی میخواستم شاخ در بیارم.چطوری
لباساتو در آوردی؟؟؟؟از اون جالب تر این بود که تازه یه بلوز و شلوارک پوشیده
بودی توی این سرما
این روزا من همش لباس تنش میکنم این همش در میاره و عوض میکنه
نمیشه که راضیشم کرد.میگه میگم به پلیسه بیاد ببردت
آها یادم رفت بگم معمولا تاب با یه دامن میپوشه
هر چی میگم مانیا خانم نمیشه اینارو بپوشی.مگه تو مغزس میره
حالا کاش فقط تو روز این کارو میکرد.اون شب میخواستم لباساشو عوض کنم دیدم زد زیره گریهبرای دومین بار این کارو کردم بازم زد زیر گریه باهاش چیکار کنم؟؟؟؟؟/ بچس خوب نمیشه که کتک زد. باهاش میسازیم دیگه